آهسته می شوید یگانه همسرش را با آب زمزم آیه های کوثرش را
آهسته میشوید غریب شهر یثرب پشت وپناه وتکیه گاه و یاورش را
تنها کنار نیمه های پیکر خود می شوید امشب نیمه های دیگرش را
آهسته می شویدمبادا خون بیاید آن یادگاریهای دیوار ودرش را
پی می برد آن دستهای مهربانش بی گوشواره بودن نیلوفرش را
می گوید اما باز مخفی می نماید با آستینی بغضهای حنجرش را
در خانهی اوپهلوی زهرا ورم کرد حق دارد او بالا نمی گیرد سرش را
خستگان عشق را ایامدرمان خواهد آمد
منــــجی عالم پناه بی پناهان خواهد آمد
غم مخور ای فاطمه ، ای بانوی پهلو شکسته
مهدیت با شیشه دارو و درمان خواهد آمد
جایی که یاس هست و کسی بو نمی کند جایی که بغض هست و کسی رو نمی کند
جایی که دست شیر خدا بسته می شود کس احترام ساحت بانو نمی کند
اینجا مدینه است که جز مردم اش کسی آتش به آشیان پرستو نمی کند
وقتی که بیت وحی پر از شعله می شود دیگر لگد که رحم به پهلو نمی کند
اینجاست مادری که قریب دو ماه و نیم از زخم شانه ، شانه به گیسو نمی کند
بانوی آفتاب ، خدایا که هیچوقت مانند شمع سوخته سو سو نمی کند
اینها همه کنار ....ولی هیچ مادری با بازوی شکسته که جارو نمی کند.
مهدی صفی یاری
.: Weblog Themes By Pichak :.